ارغنون ساز فلک

ساخت وبلاگ
نامه‌ای به سابیا(۱) مشاعرم را از دست داده‌ام. مغزم مثل ستاره‌ی در حال مرگی مدام بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. قدرت تکلمم را از دست داده‌ام و مدام مزخرف می‌بافم. سابیا کلمات از زبانم رها می‌شوند و در فضا معلق ارغنون ساز فلک...ادامه مطلب
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijameazargane بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 9:40

نامه‌ای به سابیا(۲) سابیا قبل‌تر ها گاهاً این حس، حس عشق بود که سراغم می‌آمد. همین که تمام تنم داغ می‌شود قلبم تا سر حد مرگ تند می‌زند و رو به ایستادن می‌رود و سرم احساس گیجی می‌کند. حالا اما این حس م ارغنون ساز فلک...ادامه مطلب
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijameazargane بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 23 بهمن 1397 ساعت: 9:40

پرگوییاینجا مدت ها است که حکم جایی رو پیدا کرده که افسردگی ها و درهامو توش قی میکردم و میرفتم تا دلخوری و اندوه بعدی. بعدها تصمیم گرفتم انقد ننالم ازشون‌. با خودم حملشون کنم تا فراموش بشن و این کادم انصافا خوب بود. با اینحال الان چند روزی هست که وقتی ژست شادی و شنگولی و اجتماعی بودنمو حفظ میکنم یه جایی واقعا نفس کشیدن برام سخت میشه. لازم بود بیام اینجا. مساله اینه که هیچ وقت نمیفهمم یه دلخوشی کوچیک که نه بیشترشو میخوام و نه خودم باعث به وجود آمدنش بودم، چطوری از دستم میره. ینی نمیفهمم؛با خودم میگم. منکه طمع نکردم؛ منکه ببشتر نخواستم؛من مگه اصن گفتم این دلخوشی رو ارادی انتخاب کنم؛من هیچ کاری نکردم الا اینکه در لحظه با دلخوشی خوش بودم. اینکه از دستم میره ابنطور ناگهانی و اینطور ظالمانه وو نا منتظر و با اینهمه اعصاب خوردی و حسادت و رشک و اندوهب که در من بر می انگیزه،انصاف نیست. حتی نمی تونم برم بپرسم چیشد که تموم شد. چیشد که دلخوشیمو از دست دادم. از کی بپرسم‌؟ همه چیز واقعا طبیعیه و به طور طبیعی اینا از دست من رفته. کثافت دردناکیه این موضوع. از صبح که بیدار شدم از جام تکون نخوردم. شدیدا سبک زندگیم عوض شد با همون چند ماه تغییر. الان دیگه خونه موندن خیلی برام سخت شده. هر لحظه تنهایی انگار جونمو میگیره. احساس طرد شدن امانمو بریده. احساس منفور بودن میکنم. از خانواده فراریم. دیروز شوخی شو ارغنون ساز فلک...ادامه مطلب
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijameazargane بازدید : 32 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 23:21

پس از موعد همون سالام اگر دسترسی به الکل داشتم وضع انقدر مفتضحانه نمیشد. وقتی غمگین میشدم چنگ میزدم که آهای منو نجات بدید و دیوانه میشدم که هر دستی رو پس میزدم و دستی رو میخواستم که اصلا نبود! شاید امروز همه چیز انقدر تراژیک نبود! آیا همه این ارغنون ساز فلک...ادامه مطلب
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijameazargane بازدید : 30 تاريخ : سه شنبه 23 آبان 1396 ساعت: 16:54

پس از موعد همون سالام اگر دسترسی به الکل داشتم وضع انقدر مفتضحانه نمیشد. وقتی غمگین میشدم چنگ میزدم که آهای منو نجات بدید و دیوانه میشدم که هر دستی رو پس میزدم و دستی رو میخواستم که اصلا نبود! شاید امروز همه چیز انقدر تراژیک نبود! آیا همه این بدبختی زاده همون روزها است؟ زاده زمستان ۸۸ ه؟ یا زاده پیشتر از اون سال ۸۵؟ شاید قدیمی تره. شاید پشت میزای مذهب زده کثافت باره که این درد نطفه بسته.‌شاید هم مربوط به هیچ چیز نیست الا اراده ای که برای ساختن نبود. من یه چپم و هنوزم میخوام که دنیای دیگه ای رو با اراده تصور کنم اما در ساختن بخش کوچیکیش درموندم! حتی این بخش کوچیک رو بی راه حل رها کردن هم کمکی نمیکنه. مثل زخمی آروم میگیره و دوباره فریاد درده که بلند میشه. فقط اون وقت ها الکل نبود تا بریزم تو خودم البته اگر ریخته باشم و الان هست.  هر سال که میگذره قاعدتا دلخوشی هایی پیدا میکنم اما خودم هم کمتر باورشون میکنم. هر سال دلخوشی های جدید غیر قابل اتکا ترند و این خودمم که بهشون باور ندارم. دلیلشم واضحه. اون روزی که باورشون میکردم و عمیقا هم چنین بود پاسخ فاجعه بود. در واقع بیشتر و بیشتر اون باور تبدیل به حس خیانت دیدگی میشد. وقتی به باورت خیانت شد چطور میتونی باز و باز باورش کنی. البته که نیازی میشه نداشت به باور کردنش. در این صورت راه رفتن روی آب سخت خواهد بود‌. خوشی های لحظه ای رو میشه دندون زد و دور ریخت اما چی میشه اگر اون خوشی ها خودشون با پای خودشون دور بشن. با این حس کثافت بار دور شدگی باید چه کرد. با غروری که خودش از قضا سرشو جلو آورده و اجازه داده تاج شو بردارن؟! و خودش با دست خودش تاجشو درنیاورده وقتی وقتشه! دلیلش واضحه. دلیلش طمعه‌. تو هر روز تصور میکنی زوده برای خداحافظی ارغنون ساز فلک...ادامه مطلب
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijameazargane بازدید : 37 تاريخ : شنبه 22 مهر 1396 ساعت: 13:46

روز سختی بود. ساعت یازده شب برگشتم خونه. شب قبلم اونقدر دیر خوابیده بودم که تا بیدار شدم رفتم برنامه. برنامه جالبی بود.رضا خاتمی خوب حرف زد. البته این اصلاح طلبا مشکلشون اینه که وقتی اصولگراها جلوشون از اسلام سینه چاک میدن حتی اگر بخوان نمی تونن بگن، اسلام به جهنم! مصباحی مقدم برگشته میگه در اسلام اجازه داده نشده که یک کافر بر مسلمان سلطه و ولایت داشته باشه. برای همین ریشه مارکسیست ها رو زدن! من بودم خودمو نمی کشتم واسه اینکه اثبات کنم قرایت شما فلان است، یک راست می گفتم گوه خورده که اینو گفته! واقعا این یک مشت بی سواد اخه چطوری حکومتو گرفتن؟! بدتر اینکه حالا از کرده اونا ماها مستقیما قد قد تو ارغنون ساز فلک...ادامه مطلب
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : یادداشت, نویسنده : ijameazargane بازدید : 46 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 7:56

می دونی ؟! بین فیلم ها و زندگی ها و کتاب ها یا داستان های واقعی از آدم های واقعی و صفحات حوادث  و انواع و اقسام منبع و مرجع که می گردم، می بینم غم و اندوه زندگی من به تراژی شبیه نیست. یک داستان تلخ هم نیست. اصلا داستان نیست. در واقع اصلا چیزی نیست. تهی و خالی به تمام معناست.  زخم ها و اتفاقات بد و ح ارغنون ساز فلک...ادامه مطلب
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijameazargane بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 5:27

تو دلت نگرفته، ها؟

من دلم خیلی گرفته...

می خوام بخوابم دیگه بیدار نشم

اما زکی

+ نوشته شده در  سه شنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۵ساعت 1:52  توسط م. و  | 
ارغنون ساز فلک...
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijameazargane بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 5:27

یادداشت 5 چند روز پیش کاری کردم که ممکنه ناراحتش کنه. میگم ممکنه چون نمی دونم واقعا ناراحت شده یا نه. آخه ندیدمش. کاری که کردم خودخواهانه بود اما باید بپذیریم اغلب کارهایی که برای دیگران میکنیم درصدی از خودخواهی رو دارن. این کار من اما صددرصد خودخواهانه است. اگرچه همچنان ممکنه برام آسیب زا باشه. امر ارغنون ساز فلک...ادامه مطلب
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijameazargane بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 5:27

زمان همچنان با سرعت تمام میگذره. میگذره و از ما و رویاها و عقایدمون هم عبور می کنه. هیچ اصلی باقی نمی مونه که بهش رجوع کنی. زمان آدمها رو واقعا تغییر میده. برای ثبت در خاطرات می نویسم که یک سال دیگه گذشت. هنوز ترس ها و دغدغه ها و ناراحتی هایی وجود دارن. تازه بعضی شون یه طوری “وجود“ دارن که انگار از ارغنون ساز فلک...ادامه مطلب
ما را در سایت ارغنون ساز فلک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijameazargane بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 5:27